استفانز (Stephens) در سال 2017 پژوهشی با عنوان «فناوری شهروندی؛ دادهی باز و شهروندان داوطلب، به عنوان منابع دولت محلی کارولینای شمالی» انجام داده و در بخشی از آن به مهمترین چالشهای فناوری شهروندی، خصوصا در ارتباط با دولتهای محلی پرداخته است. او عنوان میکند که از نگاه مقامات دولتی، دو عامل اصلی به عنوان موانع بالقوه و واقعی در ارتباط با پیشرفت فناوری شهروندی وجود دارند:
- اول: محدودیتهایی که در وظایف مقامات دولتی و برنامههای کاری آنها در این خصوص وجود دارد. به خصوص نوع کاری که در فضای دولتی انجام میشود و فرهنگ کاری آن که به صورت کامل با حوزهی فناوری شهروندی متفاوت است.
- دوم: موضوعات مربوط به مدیریت پروژه (چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ ادارکی) که با توجه به تفاوت رویکردهای مقامات دولتی و داوطلبان عرصهی فناوری شهروندی معمولا باعث اختلاف میشود.
او در ادامه به شش چالش اصلی این حوزه با توجه به عوامل فوق میپردازد که به هر کدام به صورت مختصر اشاره میکنیم.
- محدودیتها در وظایف و قوانین بخش دولتی
کارکنان دولت و مقامات دولتی مطابق با قانونهای مربوطه، وظایفی دارند که بسیاری از فعالیتهای حوزه فناوری شهروندی در این قاعده نمیگنجد. همچنین زمان کاری کارکنان دولت نیز محدود بوده و بسیاری از آنها به دلیل مشغلهی زیادی که دارند نمیتوانند فکر و ذهن خود را مشغول کارهای نوآورانه و ابتکاری تیمهای فناوری شهروندی کنند. بیشتر مدیران دولتی، برای حل مسأله از روش سنتی آن استفاده میکنند. در حالی که بین حل مسأله به صورت سنتی و روش حل مسأله با استفاده از روش فناوری شهروندی تفاوت ماهوی وجود دارد. بنابراین چالش اولیه پیش روی فعالان فناوری شهروندی تغییر نگاه مدیران به این موضوع است.
- فرهنگ کاری متفاوت بخش دولتی و عرصه فناوری شهروندی
فرهنگ کاری در حوزه فناوری شهروندی که عمدتا از برنامهنویسها و فعالان حوزه فناوری اطلاعات هستند، یک فرهنگ کاری پویا و چابک است و تفاوت چشمگیری با فرهنگ کاری کارمندی در دولت دارد. فعالین فناوری شهروندی بیشتر علاقهمندند در ساعات غیرکاری کار کنند و زمان مشخصی برای رفت و آمد به محیط کار نمیشناسند اما در سبک سنتی کار محدودیتهای زیادی برای این موضوع لحاظ شده است که این مهم را برای فعالین این عرصه سخت و دشوار میکند. به خصوص زمانی که نیاز است تا فعالان این حوزه با بخش دولتی ارتباط تنگاتنگی داشته باشند.
- انتظارات و پاسخگویی
انعطافپذیری و نوآوری در ذات کارهای حوزه فناوری شهروندی وجود دارد. همین باعث میشود تا در بسیاری از اوقات ارتباط مناسبی با مقامات دولتی (که معمولا از این ویژگی برخوردار نیستند) برقرار نشود. این عدم ارتباط مناسب، انتظارات و پاسخگوییهای طرفین (بخش دولتی و بخش فناوری شهروندی) را با کجفهمی مواجه کرده و ممکن است تا ناامیدی فعالان حوزه فناوری شهروندی ادامه پیدا کند.
- مدیریت پروژه و فرایندهای آن
سبک مدیریت پروژه سنتی با سبک مدیریت پروژه چابک (Agile) در فناوری شهروندی متفاوت است. این تفاوت در تعریف و ارزیابی پروژههای فناوری شهروندی بسیار حائز اهمیت است. این تفاوت سبک مدیریت پروژه باعث اختلافات زیادی بین مدیران دولتی و فعالان این عرصه میشود و پروژههای مشترک را با چالشهای زیادی مواجه میکند.
- محدودیت ها در استفاده از ابزار آنلاین
هرچند که با گسترش روزافزون فناوری اطلاعات مواجه هستیم اما کارمندان دولت هنوز برای استفاده از ابزارهای آنلاین آماده نیستند و این تفاوت استفاده فراگیر فعالان عرصه فناوری شهروندی از این ابزارها و در مقابل، آشنا نبودن کارمندان دولت با آن، باعث بوجود آمدن چالشهای زیادی در رابطه بین دولت و فعالان این عرصه شده است. همچنین ممکن است برای استفاده از ابزارهای آنلاین در دولت، به دلیل سیاستهای محرمانگی، محدودیتهای قانونی وجود داشته باشد.
- تفاوت بین اهداف توسعهدهندگان فناوری شهروندی و نیازهای کاربران
بسیاری از کاربران (که معمولا افراد کم بضاعت جامعه نیز هستند) با فناوری اطلاعات آشنا نیستند، ولی توسعهدهندگان فناوری شهروندی تمرکز و توجه خود را روی موضوع فناوری اطلاعات گذاشتهاند. در اینجا این چالش مطرح است که آیا هدف توسعهدهندگان فناوری شهروندی با نیازهای کاربران، به خصوص کاربرانی که از قشر ضعیف جامعه هستند، منطبق است یا خیر. در واقع به بیانی دیگر، بسیاری از کسانی که به عنوان مخاطب سامانههای فناوری شهروندی هستند حتی به برنامههای مبتنی بر وب دسترسی هم ندارند چه برسد به مشارکتشان در آن!